تابط شراتَأَبَّطَ شرّاً، لقب یکی از شاعران «صعلوک» (راهزن) در دوران جاهلیت است. ۱ - معرفی لقب تأبط شراتَأَبَّطَ شرّاً، لقب یکی از شاعران «صعلوک» (راهزن) در دوران جاهلیت و نام کامل او ثابت بن جابربن سفیان بن عُمَیثِل بن عُدَیّبن کعب است و مادرش، اُمیمه، زنی از بنی قین بود. [۱]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۲۷.
[۲]
عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۱۳۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
کنیه تأبّط شرّاً ابوزهیر [۳]
عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۱۳۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
[۴]
زرکلی، ج۲، ص۹۷.
و نَسبش از بنی فَهم بود [۵]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۲۶۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۶]
ابوالعلاء معرّی، الفصول والغایات فی تمجیدالله و المواعظ، ج۱، ص۴۶۱، چاپ محمود حسن زناتی، قاهره ۱۹۷۷.
[۷]
ابن حزم، جمهره انساب العرب، ج۱، ص۲۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و به جهت سیاهی رنگ پوست از «اَغْربة العرب» (سیاهان عرب) شمرده شده است، [۸]
ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللّغه، ج۵، ص۳۰۱، قاهره ۱۳۷۷ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ ۱۹۷۳.
و این جماعت از کسانی بودهاند که از نظر عرب، پیوند و انتساب آنان به مادران بیش از پدران بوده است. [۱۰]
یوسف خلیف، الشّعراء الصّعالیک فی العصر الجاهلی، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۴، قاهره ۱۹۸۶.
۱.۱ - القاب مختلف ثابت بن جابربه سبب کوتاهی قامت و تیزرو بودن تأبّط شرّاً به او لقب «شَعْل» داده بودند [۱۱]
احمدبن محمد مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، ج۱، ص۹۸۸، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۲]
ابن منظور، ج۷، ص۱۴۲.
[۱۳]
ابن منظور، ج۱۵، ص۴۲۳.
و از آن رو که سرپرستی راهزنان را عهده دار بوده و طعام ایشان را تأمین میکرده دایی او، شَنْفَری، وی را «امّعیال» نیز خوانده است. [۱۴]
مفضّل ضبّی، المفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۰، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
[۱۵]
احمدبن محمد مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، ج۲، ص۷۵۷، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۶]
ابن منظور، ج۳، ص۴۱.
به قصد تحقیر و پست شمردن، به او «ابن تُرنا» نیز لقب دادهاند. [۱۷]
حسن بن حسین سُکَّری، شرح اشعار الهذلیّین، ج۱، ص۲۹۹، چاپ عبدالستّار احمد فرّاج و محمود محمد شاکر، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵.
درباره ملقب شدن وی به «تأبّط شرّاً» (کسی که شرّی را به زیر بغل گرفته است) آوردهاند که: هیچگاه شمشیر را از خود دور نمیساخت. [۱۸]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، ذیل «ابط»، چاپ احمد عبدالغفور عطّار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۹]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۲۷.
[۲۰]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۲۶۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۲۱]
عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۱۳۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
۱.۲ - زندگی تأبط شرازندگی تأبّط شرّاً بی ثبات و همراه با حادثه جویی و جنگ بوده [۲۲]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۴، ج ۱، نقله الی العربیّه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
و بیشترین حملات او به قبیله هذیل و بَجِیله و برای غارت آنان بوده است؛ البته اخبار این غارتگریها به هم آمیخته است. [۲۳]
رژیس بلاشر، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۳۱۶، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
او را فردی تیزبین و سریع گفتهاند که میتوانسته است خود را با دویدن به اسبان و آهوان برساند [۲۴]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۹۲.
در اشعار خود او نیز به این امر، که برای فرار از دشمنان بوده، اشاره شده است. [۲۵]
مفضّل ضبّی، المفضّلیّات، ج۱، ص۲۸، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
داستانهایی نیز در این زمینه درباره او نقل شده است. [۲۶]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۳۱ـ۱۳۴.
۱.۳ - علت دشمن تأبط شرا با قبیله هذیلدرباره علت دشمنی تأبّط شرّاً با قبیله هذیل آوردهاند که ابوکبیر هذلی با مادر او ازدواج کرد و هر دو از آزار تأبّط شرّاً در امان نبودند تا اینکه هُذلی قصد جان او را کرد و او نیز گریخت و تا پایان عمر با بنی هذیل دشمنی ورزید. [۲۷]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۹۲.
قصیده ای نیز از ابوکبیر هذلی در مذمت تأبّط شراً به جا مانده است. [۲۸]
احمدبن محمد مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، ج۱، ص۸۴ ـ۹۲، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱.۴ - از عجایب اشعار اواز عجایبی که در اشعار تأبّط شرّاً بدان اشاره شده برخورد او با موجودی عجیب (غول) و وصف آن و نبرد با آن است. [۲۹]
ابن قتیبه، الشعر والشعراء، ج۱، ص۳۱۳، چاپ احمد محمد شاکر، مصر ۱۹۶۶.
[۳۰]
ابوالعلاء معرّی، الفصول والغایات فی تمجیدالله و المواعظ، ج۱، ص۴۶۱، چاپ محمود حسن زناتی، قاهره ۱۹۷۷.
[۳۱]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹.
درباره نبردهای او نیز داستانهای شگفتی گفتهاند. [۳۲]
ابن حبیب، کتاب المحبّر، ج۱، ص۱۹۷، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
گویند که از زنی از قبیله عبس، خواستگاری کرد و آن زن نیز ازدواج با او را پذیرفت، ولی اطرافیان آن زن او را از این کار بازداشتند و گفتند که تأبّط شراً بزودی کشته خواهد شد؛ و او نیز برای همیشه از ازدواج منصرف شد. [۳۳]
احمدبن محمد مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، ج۲، ص۴۹۱، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱.۵ - نحوه کشته شدن تأبط شرادر داستان کشته شدن تأبّط شرّاً اختلاف هست؛ برخی آوردهاند که در قبیله بنی هذیل کشته شد و جسدش را در غاری به نام رَخْمان انداختند [۳۴]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۶۶ـ ۱۶۸.
[۳۵]
زرکلی، ج۲، ص۹۷.
و بنا به نقل سکری [۳۶]
حسن بن حسین سُکَّری، شرح اشعار الهذلیّین، ج۲، ص۸۴۵ ـ ۸۴۶، چاپ عبدالستّار احمد فرّاج و محمود محمد شاکر، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵.
و ابوالفرج اصفهانی [۳۷]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۶۸.
[۳۸]
ابوالفرج اصفهانی، ج۲۱، ص۱۷۰.
او به دست پسری از بنی قریم در کوه نمار کشته شد و مادر و خواهرش در سوکش چندین مرثیه سرودند. سال کشته شدن او را حدود ۸۰ قبل از هجرت و یا ۹۲ قبل از هجرت [۳۹]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۹۲.
دانستهاند، اگرچه او را در پاره ای منابع بغلط از شاعران دوره اسلامی شمردهاند. [۴۰]
ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللّغه، ج۵، ص۳۰۱، قاهره ۱۳۷۷ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ ۱۹۷۳.
[۴۱]
ابن منظور، ذیل «غرب».
۱.۶ - اشعار تأبط شرابیشتر اشعار تأبّط شرّاً در «مختارات» (برگزیدهها) آمده است [۴۲]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۴، ج ۱، نقله الی العربیّه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
و بیشتر به صورت قطعات شعری است تا قصاید منظم، و این به سبب شیوه زندگی وی بوده است. [۴۳]
یوسف خلیف، الشّعراء الصّعالیک فی العصر الجاهلی، ج۱، ص۲۶۱، قاهره ۱۹۸۶.
بیشترین بخش اشعارش به وصف غارتگریها و عبور از کوهها و بیابانها و خطراتی که در ضمن غارتگری با آنها مواجه میشده اختصاص یافته است [۴۴]
علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد، ج۲، ص۱۷۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست تهران.
و به جهت شیوه مشترک زندگی او با شنفری و ویژگیهای یکسان شعری، برخی اشعارشان به هم آمیخته است. [۴۵]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۹۲.
به گفته فروخ [۴۶]
عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۸، بیروت ۱۹۹۲.
جاحظ نیز در برخی اشعار منسوب به وی تشکیک کرده است.
خطیب تبریزی [۴۷]
یحیی بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، ج۱، ص۶۹ـ۷۲، چاپ فخرالدّین قباوه، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
چهار بیت از معلقه امرؤالقیس را سروده تأبّط شراً دانسته است. ابن منظور در ۶۱ مورد به اشعار تأبّط شرّاً استشهاد کرده است. [۴۸]
تأبّط شرّاً، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، ج۱، ص۱۲، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
یاقوت حموی در معجم البلدان ۲۷ بیت از او نقل کرده و بکری نیز در معجم ما استعجم یازده بیت از او آورده است. [۴۹]
تأبّط شرّاً، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
نسخهای از برخی اشعار تأبّط شرّاً که ابن جنّی گرد آورده موجود است. [۵۰]
کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۱۰۵، ج ۱، نقله الی العربیّه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
به گفته آقابزرگ طهرانی، [۵۱]
آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۳۲۵.
ابواحمد جلودی (متوفی ۳۰۲) کتابی با عنوان أخبار تأبط شراً تألیف کرده است. خاورشناسان اروپایی نیز اهتمام ویژه ای به ترجمه و شرح اشعار وی مصروف داشتهاند. [۵۲]
تأبّط شرّاً، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱.۷ - ویژگیهای شعر تأبط شرااز ویژگیهای لغوی شعر او کثرت به کار بردن لغات غریب است. [۵۳]
یوسف خلیف، الشّعراء الصّعالیک فی العصر الجاهلی، ج۱، ص۳۱۳، قاهره ۱۹۸۶.
در دو مجموعه قدیمی شعر عربی یعنی مفضلیات [۵۴]
مفضّل ضبّی، المفضّلیّات، ج۱، ص۲۷ـ۳۱، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
و اصمعیات [۵۵]
عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیّات، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۷۵/۱۹۵۵).
ابیاتی از وی آمده است.
در ۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۳ کتاب شعر تأبط شراً به کوشش سلمان داودقره غولی و جبار تعبان جاسم در نجف به چاپ رسید. [۵۶]
پانویس ۳، تأبّط شرّاً، ج۱، ص۹، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۷]
زرکلی، ج۲، ص۹۷.
دیوان تأبّط شرّاً و أخباره را علی ذوالفقار شاکر در ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴ در بیروت به چاپ رسانده است.
۲ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی. (۲) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۳) ابن حزم، جمهره انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۴) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۵) ابن سیده، المحکم و المحیط الاعظم فی اللّغه، قاهره ۱۳۷۷ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ ۱۹۷۳. (۶) ابن قتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، مصر ۱۹۶۶. (۷) ابن منظور. (۸) ابوالعلاء معرّی، الفصول والغایات فی تمجیدالله و المواعظ، چاپ محمود حسن زناتی، قاهره ۱۹۷۷. (۹) ابوالفرج اصفهانی. (۱۰) عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیّات، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۷۵/۱۹۵۵). (۱۱) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۱، نقله الی العربیّه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴. (۱۲) عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰. (۱۳) رژیس بلاشر، تاریخ الادب العربی، ترجمه ابراهیم کیلانی، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۱۴) تأبّط شرّاً، دیوان تأبّط شرّاً و أخباره، چاپ علی ذوالفقار شاکر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۱۵) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، چاپ احمد عبدالغفور عطّار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۱۶) یحیی بن علی خطیب تبریزی، شرح القصائد العشر، چاپ فخرالدّین قباوه، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۷) یوسف خلیف، الشّعراء الصّعالیک فی العصر الجاهلی، قاهره ۱۹۸۶. (۱۸) زرکلی. (۱۹) حسن بن حسین سُکَّری، شرح اشعار الهذلیّین، چاپ عبدالستّار احمد فرّاج و محمود محمد شاکر، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵. (۲۰) علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست تهران. (۲۱) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، بیروت ۱۹۹۲. (۲۲) احمدبن محمد مرزوقی، شرح دیوان الحماسه، چاپ احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۳) مفضّل ضبّی، المفضّلیّات، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۳۸۳/ ۱۹۶۳). ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تأبط شرا»، شماره۲۹۹۸. |